محل تبلیغات شما



در نگاه قرآنی، مراحل متعالی و برتری از کمال وجود دارد ، این مراتب از کمال با بهجت و سروری نامتناهی و بیکران همراه است ،  از طرفی انسان نیز موجودی است که شایسته این شادی و رضایت و خشنودی می‌باشد ، لذا انسان سعید که سرور و شادی همیشگی و مستمر دارد هرگز به شادی مقطعی و گذرا دلخوش نبوده و بسنده نمی‌کند.

مشخصه شادی مستمر و سعادت حقیقی این است که دائمی بوده و برای آن کرانه ای نمی‌توان تصور کرد ، حال آن که شادیهای گذرا ، محدود به یک مقطع بوده حضوری غیردائم و لحظه ای داشته و بعضاً به حالت مقابل خود، یعنی غم و‌اندوه مبدل می‌گردد.

مطابق تعابیر دینی جایگاه شادیهای طبیعی و دنیوی که با لذات مادی و محسوس همراهند در زندگی مادی است و جایگاه شادیهای معنوی و اخروی در بهشت های مختلفی است که در طول یکدیگر قرار داشته و برترین آنها در عالیترین بهشت ما یعنی جنت رضوان الهی، همان بهشتی که خداوند سبحان در آن حضور داشته و زیبایی و جمال خود را در آن آشکار ساخته است، جای دارد.

قرآن کریم ، در مورد شادی که احساسی ضروری برای انسانها محسوب می‌شود مطالب بسیاری بیان نموده است.

تعابیر این کتاب مقدس با شادیهای دنیوی مخالف نیست، بلکه مهم نوع شادی است، شادیهایی که لطمه به دیگران می‌زند و یا دارای قبح اخلاقی و مذهبی می‌باشد و در تضییع حقوق خداوند، خود فرد و سایر افراد نقش دارد ،  در نظر قرآن کریم نکوهیده و دارای عذاب اخروی می‌باشد. اما شادی برای تفریح در صورتی که قبح اخلاقی نداشته باشد در نظر قرآن کریم اشکالی ندارد.

گشت و گذار در طبیعت و مشاهده نعمتهای زیبای خداوند موجب شادی و آرامش درونی می‌شود وانسان را از حالت غم و افسردگی رها می‌سازد که علاوه بر درک تجربی، این مطلب در بسیاری از آیات قرآن بیان شده است .


نشاط و سرور بخشی از سرشت انسان است. بدین جهت قوانین روح‏بخش اسلام به پیروان خود نشاط و شادمانی می‏بخشد. پیامبر خاتم ‏نیز همیشه شادمان بود و بر این امر تاکید می‏ورزید. افزون ‏براین، بعضی از روایات نشان می‏دهد معصومان(علیهم السلام) در کجا و در پی چه مسایلی شاد می‏شدند و برای شاد بودن چه برنامه‏هایی‏ ارائه می‏کردند.

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با یارانش مزاح می‏کرد، اجازه می‏داد یاران با وی مزاح کنند و گاه به شوخی یاران با یکدیگر، گوش می‏سپرد و تبسم می‏فرمود. او هرگز شادیهای یارانش را برهم نمی‏زد مگر وقتی‏ سخن یا عملی خارج از محدوده شرع از آنها مشاهده می‏کرد.

آیا ظاهر شدن آثار آن همه خوشحالی برچهره شریف پیامبر و یادیگر رهبران امت در اثر عملکرد خوب برخی از پیروان وعلاقه‏مندان دلیل سرور و شادمانی اهل‏بیت(علیهم السلام) نیست؟

البته این شادمانیها با عربده کشی‏ها و خنده‏های غیر مجازی که‏گاه به سلامت و امنیت و نشاط و حتی حیثیت ‏یک ملت و مذهب زیان ‏می‏رساند، تفاوت دارد. آن گونه شادیها را نه دین تایید می‏کند نه عقل سالم.


روانشناسی به نام دیوید مایرز  سلامت روانی فرد را در میزان داشتن سرخوشی فرد می داند و سرخوشی (خوشحالی) را چنین تعریف می کند:

" نوعی احساس امنیت ، احساس اینکه زندگی به طور کلی به خوبی می گذرد "

این حالت خوشی و نشاط، آنی و زودگذر نیست، ودارای دوام نسبتا پایداری است  که  بستگی به عوامل متعددی دارد .

به گفته  " مایرز " خوشحالی به سن یا میزان درآمد، مرد یا زن بودن بستگی ندارد، ولی با بعضی خصوصیات شخصیت فرد ، وجود تناسب بسن شغل و مهارت های او، داشتن روابط نزدیک با دیگران و برخورداری از اعتقادات مذهبی و عمل کردن به آنها مربوط است. طبق این نظر ، بهترین عوامل پیش بینی کننده خوشی، ثروت و زیبایی یا شهرت نیست، اما افرادی که بیشتر احتمال دارد خود را آدم های سرخوشی تعریف کنند، دارای صفات یا ویژگی های مشخص هستند که در ادامه آمده است."



احترام به خود: به جنبه های خوب و مثبت خود بیشتر توجه می کنند و محدودیت هایشان را می پذیرند.
خوش بینی: افراد سرخوش به جنبه های روشن و مثبت حوادث نگاه می کنند و انتظار دارند نتیجه کار خوب باشد و هر گاه چنین نشود، آنان شکست و ناکامی خود را امری کوچک و گذرا تلقی می کنند و می کوشند راه حل تازه و بهتری برای مشکل خود بیابید.
تسلط شخصی: افراد سرخوش، احساس می کنند که ارباب و صاحب اختیار سرنوشت خود هستند. چون احساس می کنند که اختیار زندگی خود را در کف دارند ، به صورتی همسان از داشتن احساس سرخوشی خبر می دهند.
افزودن بر این چهار ویژگی اصلی شخصیت ، احتمال بیشتری وجود دارد که افراد سرخوش از بدن سالم و متناسب بهره مند بوده، هدفها و توقعات واقع بینانه ای داشته باشند و ضمن سود جستن از روابط مناسب، دوستانی صمیمی داشته و از ایمان مذهبی یا برخوردار باشند که از آنان حمایت می کند، به زندگیشان هدف و .



- تلاش در وقت گذاری و رسیدگی به خود : کمک به رفع نیازهای دیگران بدون شناسایی و ی نیازهای فرد نا ممکن است . باید فرد توجه کند که چه کارهایی او را خوشحال می کند ، سپس وقت کافی برای انجام دادن آنها در نظر بگیرد .
-سرمایه گذاری در روابط نزدیک و صمیمانه : باید هر فرد وقت و محبت خود را به اشخاصی که دوست دارد هدیه دهد.
-تلاش در به انجام رساندن کارها مورد علاقه : هر فرد باید ، دنبال مبارزه طلبی هایی بگردد که به ی نیاز خود برای انجام دادن کارهای دارای معنی و هدف از نظر خود کمک می کند . هم چنین باید از فرصت های نامنتظر برای آزمون چیزها و کارهای متفاوت استفاده کند .
-دادن نیرو و انرژی به خود : رسیدگی به وضع سلامت جسمانی برای مراقبت از سلامت روان اهمیت دارد .
-پرهیز از افراط و تفریط : روحیه همه گاهی قوی و گاهی ضعیف می شود . ولی باید سعی کرد که به نوعی حالت تعادل یا حد وسط رسید.
-خوش بین بودن : اگر فرد همواره در پی آن باشد که ببیند در زندگی چه کمبودهایی دارد ، آن عیبها را خواهد یافت و احساسش نسبت  به خود از آنچه هست بدتر خواهد شد . باید فرد به دنبال جنبه های و جلوه های مثبت زندگی خود بگردد.
-نوع دوستی : نیکی کردن به دیگران ممکن است باعث شود فرد احساس خوبی و شادی کند . نوع دوستی ، کمک یا بخشش به دیگران بدون توجه به نفع شخصی ، احساس احترام به خود را افزایش می دهد . نوع دوستی , هم چنین ممکن است به کاهش فشارهای روحی و جسمی بینجامد و از سلامت و تندرستی فرد محافظت کند . بیشتر ما افرادی نوع دوست هستیم . ما تا آنجا که توان داشته باشیم به امور خیریه کمک می کنیم ، برای کمک به سالمندن یا از کار افتادگان داوطلب می شویم ، به افراد .


                                

ا-خانواده:از پدران و مادران انتظار میرود که به همان اندازه که برای آراسته کردن بچه های خود دقت و وسواس از خود نشان نشان میدهند لا اقل به همان اندازه هم در پرورش فکری و ذهنی و درونی طفلانشان تعمق کنندو بدانند که تربیت فکری و معنوی کودکان آنها به مراقبت دقیقتر و مهمتر از پرداختن به مسائل ظاهری آنهاست.والدین باید نقشی فعال در آموزش و برنامه معنوی مدرسه ایفا نمایند.

2.توارث

3.تغذیه

4


معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظیم و برقرار می سازد . چنانچه قرار باشد که روح دانش آموزپرورش و رشد یابد باید این روند از روح معلم آغاز گردد. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد ،شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانش آموزان وجود خواهد داشت .معلمانی که حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمی توانند ارائه نمایند ،آنان از لحاظ انتقال فکر با دانش آموزان هماهنگ نیستند و جهت پا سخگویی به نیازهای دانش آموزان آمادگی ندارند.هر معلم باید با توجه به هر گونه نقص در درک و دریافت دانش آموز نه بعنوان نقصی در تدریس خود توجه نماید و تلاشی کند تا در خود توانایی کشف روشهای جدید را به وجود آورد.معلم باید این امکان را داشته باشد تا بهترین روش ممکنه را انتخاب کند.توانایی در کشف روشهای جدید،عدم وابستگی کورکورانه به یک روش و رد کردن سایر روشها را ،مدنظر قرار دهد.اگردانش آموزان آگاه شوند که چه باید بخوانند ؟چرا باید بخوانند؟این درسی که میخوانند چه منفعتی در آینده نزدیک و آینده دور برای آنها دارد؟مورد کاربرد این درس در جامعه کجاست؟وچگونه مورد استفاده واقع می شود؟ا


مدرسه نیز خود از یک روح سرشار برخوردار است،این موضوع به ندرت مورد تایید قرار می گیرد،و در عوض مدرسه به صورت یک ماشین و یا یک کارخانه شناخته شده است.در مدرسه می توان دانه جست وجو گری و پرسش را در زمین فکر و اندیشه نسل کوچک و کم سال کاشت تا این دانه رشد کند،همراه او بزرگ شودوزندگی بزرگسالی او را از زود باوریها،ساده اندیشی ها،بی دقتی ها، تقلیدها ،پیروی هاو باری به هر جهت گذراندن ها نجات دهد.درعوض او را انسانی متفکر،منطقی،فکور،اندیشمند،علت جو ،هدفدار،خواهان حقیقت بار آورد.هیچ نسخه ای برای توسعه و پرورش مقدس و یا یک مدرسه شاد و با روح و سرزنده وجود ندارد به هر حال ما میتوانیم شرایطی را به وجود آوریم تا اجازه پرورش روح را بدهد و ایجاد نشاط نماید.روشهایی برای فعال کردن مدرسه و کلاس ارائه میشود امید است که این روشها باعث شود شوق و انگیزه ی بیشتری در دانش آموزان بوجود آیدو نشاط بیشتری احساس شود.

برخی از اقداماتی که کارکنان مدارس .


برای بهره گیری مناسب از شرایط و امکانات برای ظهور استعدادها و خلاقیت های نوجوانان باید تحولات جدی در نگرش مدیران و مسوولان نظام آموزش و پرورش ایجاد کرد چرا که در تعریف مدیریت به عنوان یک رشته علمی فرایند به کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی و سازماندهی - بسیج منابع و امکانات و هدایت و کنترل است برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.»مدیر وظیفه دارد با هماهنگی و اتخاذ تصمیمات پیش برنده ای که براساس مقررات و اصول پذیرفته شده در نظام ارزش ها شکل می پذیرد حیات مادی و معنوی سازمان و افرادش را تدارک ببیند و یک مدیر آموزشی مسوولیتی بس اساسی تر و مهم تر بر عهده دارد، چرا که با روح و روان و جسم کودک و نوجوان سر وکار دارد و بالندگی جامعه و جوانان امروز و سرافرازی و اقتدار فردای آنان به حرف و شعار تنها پیش نمی رود. برخورداری از نسلی جوان و کارآمد و اصرار در به کارگیری مناسب جوانان در چرخه کار و فعالیت های جامعه و پذیرش مسوولیت از سوی آنان در فردایی نه چندان دور می تواند بسیار کارساز و اثربخش باشد.  واضح است که انجام چنان ماموریت مهم به آسانی محقق نمی شود و رشد تعالی آنان به تصادف حاصل نمی شود. باید نوجوانان و جوانان را به خوبی بشناسیم و از جامعه و شرایط دیروز و امروز و فردای آنان درک درستی داشته باشیم، راه ها و روش های مناسب علمی و پیش  برنده برای مجهز نمودن آنان


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها